سید جمال الدین اسد آبادی
سید جمال الدین اسدآبادی یکی از مردان بزرگ تاریخ اسلام معاصر و یکی از کوشندگان بزرگ در راه بیداری ملل مسلمان بوده است. وی مردی هوشمند، زبان آور، بردبار و با مردم مهربان بود.
به گزارش شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)،18اسفند سالگرد شهادت مصلح و بیدار بزرگ سید جمالالدین اسدآبادی می باشد.روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی آورده است:
سید جمال که یکی از بنیانگذاران ینهضت های اسلامی در صد ساله اخیر می باشد، پس از فرا گرفتن مقدمات علوم به تکمیل تحصیلات خود در اصفهان و مشهد پرداخت و با حافظه نیرومندی که داشت به سرعت بسیاری از علوم رایج زمانش را فرا گرفت. در 18 سالگی رهسپار هند شد و پس از یکسال و چندی اقامت در آنجا و آموختن اندکی از علوم اروپایی عزیمت زیارت حج کرد (1273 ق). وی پس از گردشی در سرزمینهای عربی و آشنایی با اوضاع جهان عرب به افغانستان رفت و به خدمت دوست محمدخان (م 1279ق) پیوست. با درگیری میان پسران دوست محمدخان، سید به بهانه زیارت حج از افغانستان بیرون آمد. وی از راه هند به مصر رفت و با ایراد خطابه های پرشور از مسلمانان خواست تا با پیوستن به یکدیگر در برابر مفاسد حاکمیت دست نشانده و استعمار اروپائیان در ایستند. از همین هنگام رفته رفته آوازه سید بالا گرفت. رجال دولت عثمانی از وی پذیرایی گرمی در اسلامبول کردند. وی پس از شش ماه اقامت در اسلامبول به عضویت "انجمن دانش" عثمانی برگزیده شد. خطابه سید در دارالفنون درباره صنایع که وی همواره آن را به منزله اعضای تن جامعه می خواند، روحانیون قشری به ویژه شیخ الاسلام حسن فهمی افندی را علیه او برانگیخت و زمامداران عثمانی ناچار او را به مصر تبعید کردند (1287 ق). سید در مصر با ریاض باشا، وزیر اعظم آن کشور آشنایی داشت و وزیر ماهی ده لیره برای او مقرری ماهانه تعیین کرد. وی به تدریس فلسفه ابن سینا در مصر پرداخت و روز بروز شهرت و نفوذ او به ویژه در میان طلاب بیفزود: تحریک مردم به مخالفت با نفوذ انگلیس در مصر و ولخرجیهای اسماعیل پاشا، فرمانروای مصر سبب گردید که سید را از این کشور بیرون کنند (1296 ق)، اما چندان نگذشت که خدیو را نیز زیر فشار روزافزون مردم برکنار کردند. سید جمالالدین راهی هند گردید و در حیدرآباد سکونت گزید و در آنجا رساله رد نیچریه را در رد عقاید ماده باوران به فارسی نوشت (1297 ق). با درگیری شورش در میان سپاه مصر به سرکردگی اعرابی پاشا و ورود نیروهای انگلیس به سرزمین حکومت هند سید را به کلکته فرا خواند و تا سرکوبی شورش مصریان او را زیر نظر گرفت. پس از آن سید دستور یافت که از هند بیرون رود.
سید با شیخ محمد عبده انجمن و روزنامه عروه الوثقی را به عربی منتشر ساخت. با جلوگیری مقامات انگلیسی از ورود روزنامه به مصر و هند و پدید آمدن دشواریها در راه نشر آن، سرانجام عروهالوثقی پس از هجده شماره تعطیل گردید. در اوایل قرن 14 ه. ق سید جمال به ایران برگشت وی در این مدت چند بار با ناصرالدین شاه دیدار کرد، اما چون بی پروایی از خرابی اوضاع و ضرورت اصلاحات و برقراری حکومت قانون سخن می گفت، ناصرالدین شاه از او متوحش گردید، پس از مدتی دیگر او را به خود نپذیرفت. سید از تهران راهی روسیه شد ناصرالدینشاه برای دیدار از نمایشگاه بین المللی مونیخ در آلمان بسر میبرد و چون باری دیگر هوای خلافت در سرش افتاد با سید دیدار کرد و از رفتار گذشته اش پوزش خواست و وی را به تهران فراخواند. سید جمالالدین اندکی پس از بازگشت شاه به تهران آمد و این بار نیز در منزل امین الضرب اقامت گزید، ولی همچنان بیپروا از فساد دولت و غفلت شاه سخن می گفت و گروه فراوانی از مردم ستمدیده بر او فراز آمده به گفتههایش گوش فرا می دادند. پس از سه ماه شاه فرمان داد که سید از تهران به قم برود، اما وی بجای رفتن به قم به ری رفت و در صحن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) بست نشست. مردم در آنجا نیز گرد او انجمن می کردند و برای رهایی از تیرهروزیهای خود از او راه می جستند تا سرانجام در رجب 1308 ق مأموران دولتی وی را به زور از بست بیرون کشیدند و او را در سرمای زمستان سرو پا برهنه بسر یابویی نشانده به سوی مرز عثمانی در خانقین حرکت دادند. سید یک چند در بغداد و بصره بسر برد و چون روحانیون شیعه در نجف و کربلا را بر ضد دربار ایران برمی انگیخت، سفیر ایران در عثمانی از مقامات آن کشور خواست که وی را از نزدیکی مرزهای ایران به جای دورتری منتقل کنند. سید پیش از رسیدن حکم تبعید به قصد اروپا از قلمرو عثمانی بیرون رفت. سید روزنامه ای به نام ضیاءالخافقین در لندن دایر کرد و در هر شماره آن با امضای السیدالحسینی مقالات تندی بر ضد شاه و دولت ایران منتشر می کرد و در نامه سرگشادهای خطاب به علمای شیعه از آنان خواست تا برای براندازی حکومت فاسد شاه بکوشند. چندان نگذشت که مقامات انگلیسی این روزنامه را نیز تعطیل کردند و سیدجمالالدین در اواخر 1309 ق به دعوت عبدالحمید دوم (1293 ـ 1327ق) راهی استانبول گردید.سلطان که امیدوار بود از نفوذ سید در میان ملل اسلامی به سود احیای خلافت عثمانی استفاده کند وی را به خود مقرب گردانید و در عمارت زیبایی او را منزل داد. اما چندان نگذشت که علمای سنی به ویژه ابوالهدی افندی، قاضی القضات استانبول که خود را نخست از طرفداران سرسخت سید فرا می نمود، چندان نزد سلطان مالیخولیایی از او بدگویی کردند که سرانجام سلطان جاسوسانی بر او گماشت و کارهایش را زیر نظر گرفت. مقارن این ایام ناصرالدینشاه به ضرب گلوله میرزا رضای کرمانی از شاگردان سیدجمالالدین کشته شد (1313 ق) و دولت ایران از مقامات عثمانی خواست تا سید و یاران ایرانی او چون شیخ احمد روحی، میرزا آقاخان کرمانی و میرزا حسنخان خبیرالملک را در مرز به مأموران ایرانی تسلیم کند. دولت عثمانی درخواست استرداد سید را رد کرد، اما یاران او را پس از آنکه مدتی به طرابوزان تبعید کرد سرانجام در مرز به نمایندگان ایران تحویل داد.
و سرانجام سید را نیز به شهادت رساندند سید جمال الدین اسدآبادی یکی از مردان بزرگ تاریخ اسلام معاصر و یکی از کوشندگان بزرگ در راه بیداری ملل مسلمان بوده است. وی مردی هوشمند، زبان آور، بردبار و با مردم مهربان بود. گذشته از زبانهای فارسی عربی و ترکی به روسی، انگلیسی و فرانسوی نیز آشنایی داشت. سید را می توان مظهر اندیشه اتحاد اسلام دانست. وی نزدیک به چهل سال از زندگی شصت سالهاش را در راه تحقق این آرمان صرف کرد، در بیشتر سرزمینهای اسلامی به تبلیغ این آرمان پرداخت، از هر راهی که ممکن بود صدایش را به گوش دول و ملل اسلامی رسانید و حتی کوشید تا با پاشیدن بذر دشمنی میان دول استعماری اروپا و یاری جستن از کشورهایی که به تازگی قدم به مرحله امپریالیسم گذاشته بودند و بر سرگرفتن سهم خود با دول استعماری کهنهکاری چون فرانسه و انگلیس دشمنی می ورزیدند کشورهای مسلمان را از زیر سلطه اروپاییان بیرون آورد