فضایل امیر عالم،نگین حضرت خاتم،اسدالله غالب حیدر امیرالمومنین امام علی علیه السلام
ذکر علی عبادة:
حارث نصرى گوید: از امام صادق (ع) تفسیر وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ را پرسیدم، فرمود: نامى است که خداوند از آسمان اختصاص به علىّ علیه السّلام داده است، زیرا اوست که از جانب رسول خدا (ص) بیزارى از مشرکین را اعلام کرد ، پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله نخست آن را به أبو بکر داده بود، جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمّد خدا بتو میفرماید: «خودت یا مردى که از خودت باشد و دیگرى حق ابلاغ آن را از جانب تو ندارد» بعد از آن فرمان بود که پیغمبر علىّ علیه السّلام را فرستاد، و او به أبو بکر رسید، و صحیفه را از دستش گرفت و برد، و به دیوار کعبه نصب نمود، از این جهت خداوند او را أذان نامید، همانا آن نامى است که خداوند از آسمان اختصاص به علىّ (ع) داده است. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 214
حضرت محمد (ص) : من شهر علم هستم و علی (ع) در اوست. دروغ گوید هرکه فکر میکند از غیر در به شهر وارد شده و نیز دروغ میگوید هرکه گمان دارد مرا دوست دارد و علی (ع) را دشمن دارد ( و با او دشمنی میکند) اصول کافی جلد 3 صفحه 336
اصبغ بن نباته از حضرت علىّ بن ابى طالب (ع) روایت نموده که پیغمبر خدا (ص) ، به من فرمود : یا علىّ آیا میدانى معنى شب قدر چیست؟ عرض کردم : نه یا رسول اللَّه! پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: خداوند تبارک و تعالى در آن شب به تقدیر و سرنوشتى که در روز قیامت خواهد بود، قضا و حکم، و اندازه گیرى نموده، و در آنچه خداى عزّ و جلّ فرمان داد ولایت تو بود ، و نیز ولایت امامان از نژاد تو، تا روز قیامت.
معانی الاخبار جلد 2 صفحه 250
مفضّل بن عمرگوید : در محضر امام صادق (ع) از آیه مبارکه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (بدرستى که ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم ) ( سوره قدر آیه 1 )
سخن به میان آمد ، فرمود: چقدر برترى آن بر سوره هاى دیگر آشکار است! گوید: عرضه داشتم : برترى آن چه میباشد؟ فرمود: در آن شب ولایت امیر المؤمنین علی ( علیه السّلام ) نازل شده ، گفتم : در شب قدرى که ما آن را در ماه رمضان امید داریم؟ فرمود: آرى شبى که در آن شب آسمانها و زمین اندازه گیرى شده، و ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام در آن تقدیر و معیّن شده است.
معانی الاخبار جلد 2 صفحه 250
قال رسول الله (ص) : عنوان صحیفة المؤمن حبّ علىّ بن ابى طالب
رسول خدا (ص) فرمودند : سر آغاز طومار و برنامه هر فرد با ایمان، دوستى على بن ابى طالب (علیه السّلام) است { الغدیر جلد 1 صفحه 12 }
حضرت صادق (ع) فرمودند : هرکه اقرار به ولایت امیرالمومنین (ع) نکند ، اعمال و عباداتش باطل شود ، مانند خاکستریکه در معرض باد تند قرار گیرد.
مفضل بن عمر گوید : ابو عبدالله (ع) در پایان حدیثی طولانی فرمود : که پیامبر خدا (ص) به ام سلمه ( رضی الله عنها ) فرمودند : ای ام سلمه گفتار مرا بشنو و گواه من باش که این علی بن ابی طالب در دنیا و آخرت برادر من میباشد ، ای ام سلمه بشنو ! شاهد باش که این علی بن ابی طالب در دنیا و عقبی قائم مقام من است ، ای ام سلمه از من بشنو ، و گواهم باش که این علی بن ابی طالب پرچمدار من در دنیا ، و حامل پرچم حمد است ، فردا در عقبی ، ای ام سلمه از من بشنو و گواهی ده که این علی بن ابی طالب وصی و جانشینم بعد از من و در هم کوبنده دشمنان من ، و حامی و حافظ شرف حوض من است . ای ام سلمه گفتار مرا بشنو و گواهم باش که این علی بن ابی طالب سالار مسلمانان ، و امام تقوا پیشگان ، و رهبر دست و رو سپیدان ، و کشنده (( ناکثین )) ( پیمان شکن های جنگ جمل ) و (( مارقین )) ( خوارج نهروان که از مرز دین پافراتر نهادند ) و (( قاسطین )) ( بازگشتگان از حق در صفین ) است. ام سلمه گوید : عرض کردم ، ای پیامبر خدا (( ناکثان )) چه افرادی هستند ؟ فرمود : آنان که در مدینه با وی بیعت کردند ، و در بصره آن را شکستند ، عرض کردم : (( قاسطان )) چه کسانی هستند ؟ فرمود : معاویه و همدستان او از مردم دمشق ، بعد عرض کردم (( مارقان )) کیانند ؟ فرمود : اشخاصی که در نهروان صف آرائی کردند. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 22
ابوالطفیل از امیرالمومنین (ع) روایت نموده که پیامبر خدا (ص) فرمود: یا علىّ براى تو در بهشت گنجى است و تو مالک دو سوى آن هستى. در حال نماز نگاهى را به نگاه دیگر مپیوند، در اولى رخصت دارى و در دومى نه. (1) مصنّف این کتاب- رضى اللَّه عنه- گوید: معنى فرمایش پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله:
(همانا براى تو گنجى است در بهشت) یعنى کلید نعمتهاى بهشت در اختیار تو است، و آن بدین جهت است که گنج در نظر مردم فقط به اندوختهاى از طلا و نقره گفته میشود و انسان آن را ذخیره نمی سازد مگر از ترس تهیدستى، و به هیچ کار نیاید مگر براى داد و ستد در اوقاتى که نیاز به آن است، امّا در بهشت نه نیازى است و نه نیازمندى وجود دارد، زیرا بهشت خانه أمن است از هر نیازى و آسیبى، و هر آنچه نفسها بخواهند و چشمها از دیدارش لذّت برند در آن موجود است، پس این گنج عبارت از کلید (بهشت) است. و آن بدین سبب است که على علیه السّلام بخشنده بهشت است، و البتّه مقسّم بهشت و دوزخ بودن علیّ علیه السّلام نیز به این علّت میباشد که ملاک ورود به هر یک از آن دو مکان، ایمان و کفر است.
رسول خدا (ص) : به همانی که جانم در دست او است هرگز علی (ع) را به جبهه جنگی در حال رفتن ندیدم جز این که دیدم جبرئیل با هفتاد هزار فرشته در سمت راست ، و دیدم میکائیل را با هفتاد هزار فرشته در سمت چپ اوست ، و فرشته مرگ جلوی اوست ، و ابری بر سرش سایه کند تا پیروزی رسد. خصال الصدوق جلد 1 صفحه 206
ابو حمزه گوید: شندیدم از امام باقر علیه السلام که مى فرمود: همانا على (علیه السلام ) درى است که خداوند (بروى مردمان ) گشود، هر که داخل آن گردد مؤ من است ، و هر که از آن بیرون رود کافر است . اصول کافى جلد 4 صفحه 100
ابراهیم بن ابى بکر گوید: شنیدم از حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام فرمود: هر آینه على علیه السلام درى است از درهاى هدایت ، پس هر که آندر وارد شود مؤ من است و هر که از آن بیرون رود کافر است ، و هر که وارد آن نشود و بیرون نرود در آن طبقه اى باشد که کارشان با خدا است (و هر چه خواهد درباره آنان انجام دهد). اصول کافى جلد 4 صفحه 101
ابو الربیع شامی گوید : از امام صادق (ع) درباره گفتار خدای عزوجل ( سوره انفال آیه 24 ) پرسیدم : که میفرماید : (( ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اجابت کنید و پیغمبران را نیز اجابت کنید زیرا شما را به چیزی که زندگیتان می دهد ( حیات می بخشد ) دعوت کنند )) حضرت فرمودند : این آیه درباره ولایت علی (ع) نازل شده. ( زیرا ولایت علی (ع) است که مایه جان و دل و خرد است )
روضة الکافی جلد 2 صفحه 59
على بن حسان به امام جواد علیه السلام عرضکرد : آقاى من ! مردم به خُرد سالى شما اعتراض دارند، فرمود: چه اعتراضى دارند، در صورتى که خداى عزوجل به پیغمبرش صلى اللّه علیه وآله فرموده است ((بگو راه من اینست ، من از روى بصیرت بسوى خدا میخوانم ، با آنکه از من پیروى کرده 108 سوره 12 )) به خدا کسى جز على علیه السلام از او پیروى نکرده و او نه سال داشت و من هم نه ساله ام . اصول کافى جلد 2 صفحه 223
رسول خدا فرمود : دوستى على (ع) عبادت است، خدا ایمان بنده اى را نمی پذیرد مگر بوسیله دوستى على (ع) و دورى از دشمنان او. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2
رسول خدا فرمود : اگر درختان قلم و دریاها مرکب و جنیان حسابگر و آدمیان کاغذ ، نمیتوانند فضائل على بن ابى طالب را بشمارند شکى نیست که فضیلتها و حالات او را از نظر شرف و کمال جز خداى سبحان و رسولش نمیداند. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2
رسول خدا (ص) فرمود : اى على جز خدا و من کسى آنچنان که باید و شاید تو را نشناخت و به همین سبب نبى اکرم و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام اشباح و دورنمایان پنجگانه نامیده شدند ، زیرا که مردم بواسطه بزرگى مقام و مرتبه ى آنان حقیقت واقعى ایشان را نشناختند مانند دورنمائى که حقیقتش از دور شناخته نمیشود و یکى از فضلا گفت: که از مرد فاضلى در باره ى مقام و مرتبه ى على (ع) پرسیده شد او فرمود : چه بگویم در فضیلت انسانى که حسد دشمنان و ترس و بیم دوستان فضائلش را پنهان کرده در عین حال فضائلش شرق و غرب جهان را فراگرفته، اراده دارند که نور خداى را به دهنهاى خویش خاموش کنند خوشبختانه خدا نورش را به سرحد کمال و تمام میرساند اگر چه کافران ناراحت باشند ( سوره توبه آیه 36 ) ولى فضائل آن حضرت جهانگیر شده به طورى که مخالفان و موافقان فضائلش را بیان کرده اند. و همانا من دوست دارم با اینکه فضائلش از طریق شیعه جهانگیر شده من از طریق مخالفان نقل کنم تا حجتى بر آنان باشد آنچنان که شاعر گفته
و نمکینی که حسودان برای برتریش گواهی داده اند و خوبی آنست که حسودان گواهی دهند
و برتری هائیکه دشمنان به آنها گواهی داده اند برتری همانست که دشمن گواهی دهد
از اخطب خوارزمى از ابن مسعود روایت شده رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمود: که فرشته اى به سوى من آمد و گفت: اى محمّد بپرس پیامبرانى را که پیش از تو برانگیخته شدند به چه چیز مبعوث شدند؟ من گفتم: بر چه چیز برانگیخته شدند. گفت: بر دوستى تو و دوستى على بن ابى طالب مبعوث شدند. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 4
از ابن عباس روایت شده که از نبى اکرم (ص) پرسیده شد از کلماتى که آدم از پروردگارش آموخت سپس توبه ى آدم را خدا قبول کرد، پیغمبر فرمود: آدم خدا را به آبروى محمّد، على، فاطمه، حسن، حسین (صلوات الله علیهما ) خواند که توبه اش را بپذیرد. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 4
در جنگ اُحُد مردم فرار کردند و علی (ع) تنها با مشرکین جهاد میکرد تا آنگاه که همه آنان فرار نمودند ، جبرئیل به حضرت رسول (ص) عرض کرد : این است فداکاری و مواساة ، پیغمبر فرمود : علی از من است و من هم از وی ، جبرئیل گفت : و من هم از شما هستم ، و حضرت رسول در این روایت او را مانند خود خوانده همانطور که در آیه مباهله خداوند امیرالمومنین (ع) را به منزله نفس پیغمبر معرفی کرده است. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234
حضرت خاتم النبیین (ص) به بریده فرمودند : بغض علی را در دل نگیر زیرا که وی از من است و من هم از وی ، مردم از ریشه های مختلفی آفریده شده اند لیکن من و علی از یک اصل و ریشه هستیم. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234
پیغمبر (ص) در زندگانی خود مکرر میفرمود : علی با حق است و حق هم با وی میباشد ، وی به هر سو میل کند حق هم دنبال او میرود و از وی جدا نمیگردد. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234
در حدیث مشهور (( طیر مشوی )) آمده است که پیغمبر (ص) فرمود : خداوندا بهترین دوستانت را نزد من حاضر کن تا با من در خوردن این غذا شرکت کند ، در این هنگام که پیغمبر منتظر شخص موصوف بود ناگهان امیرالمومنین (ع) وارد شدند و با او در صرف غذا شرکت کردند. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234
هنگامیکه حضرت زهراء را به علی بن ابیطالب (ع) تزویج کردند ، زنان قریش به عنوان اینکه وی را به مرد فقیری داده اند فاطمه (س) را سرزنش میکردند ، در این هنگام حضرت رسول دخترش را مخاطب قرار داده و فرمود : من تو را به مردی تزویج کردم که پیش از همه مسلمان شد ، و از جهت علم و دانش و فضیلت بر سایرین مقدم است. خداوند به مردمان روی زمین نظر افکند و مرا از میان آنان برگزید ، و بر رسالت مبعوث کرد ، و بار دیگر به طرف مردم نظر نمود ، و از میان آنها علی را اختیار فرمود و او را به وصایت برگزید ، پس از آن به من وحی فرستاد تا تو را در نکاح وی قرار دهم اکنون ای فاطمه بدان خداوند به تو کرامت فرموده و تو را به گرامی ترین و بزرگترین فردی تزویج کرده است. در این هنگام حضرت فاطمه خوشوقت شد ، پس از این رسول الله (ص) فرمود : ای فاطمه ، علی بن ابیطالب (ع) هشت فضیلت دارد که پیکر منافقین و دشمنان او را میشکند ، و خداوند این فضائل را به گذشتگان نداده و به آیندگان نیز نخواهد داد : علی بن ابیطالب (ع) در دنیا و آخرت با من برادر است و دیگران از این جهت سهمی ندارند ، و تو ای فاطمه سیده زنان بهشت هستی که اینک همسر او میباشی ، حسنین که دو رحمت از طرف پروردگار میباشند فرزند او هستند ، جعفر طیار که خداوند دو بال به وی مرحمت کرده و او در بهشت با فرشتگان پرواز میکند برادر او است ، علی بن ابیطالب دارای علوم گذشتگان و آیندگان است ، و او نخستین کسی است که به من ایمان آورد ، و آخرین فردی است که با من سخن خواهد گفت و من عهد و پیمان خود را با وی خواهم بست و او جانشین و وصی من و سایر انبیاء خواهد بود. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 235
حضرت رسول (ص) فرمود : من شهر علم هستم و علی نیز در آن میباشد ، هرکه اراده کند به شهرستان علم و دانش وارد شود باید از در وارد شود ، عبدالله بن مسعود روایت میکند که پیغمبر (ص) ، علی (ع) را نزد خود طلبید و با وی در نهانی به گفتگو پرداخت ، هنگامیکه از خلوت بیرون شد از وی پرسیدم : پیغمبر (ص) چه موضوعی را با شما در میان گذاشته بود ، حضرت علی (ع) فرمود : هزار باب از علم به روی من گشود که از هر بابی هزار باب گشوده میشود.
اعلام الوری با علام الهدی صفحه 235
محبت علی بن ابیطالب (ع) علامت ایمان و بغض و عداوت وی نشانه نفاق است ، حضرت رسول (ص) در این باره میفرمود : تو را جز مومن کسی دوست نمیدارد ، و منافقین نیز همواره بغض تو را در دل دارند. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 236
حضرت رسول (ص) فرمودند : علی بن ابیطالب (ع) و پیروان او اهل نجات هستند. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 237
از جمله فضائل حضرت علی (ع) در اخباری که آمده است در اینکه ولایت و دوستی علی (ع) نشانه حلال زادگی و دشمنی با آنحضرت نشانه حرام زادگی است.
حضرت خاتم النبیین (ص) قبول ولایت علی بن ابیطالب (ع) را علامت برای طهارت مولد قرار داد ، و هم چنین دشمنی و عناد با آنحضرت را نشانه خبث مولد اعلام فرمود ، در روایت آمده که پیغمبر فرمود : فرزندان خود را به دوستی علی بن ابیطالب آزمایش کنید ، هریک از کودکان شما که به وی علاقه دارند و او را دوست می گیرند ، بدانید این کودک از طریق مشروع متولد شده ، و اگر چنانچه وی را دشمن داشته باشد ، از راه غیر مشروع پدید آمده است. حضرت باقر (ع) از جابربن عبدالله انصاری (رضوان الله علیه ) روایت میکند که وی گفت از پیغمبر شنیدم میفرمود : ای علی میل داری تو را خوشحال کنم و مژده دهم ، عرض کرد آری دوست دارم هرچه میخواهید بفرمایید ، حضرت فرمود : من و شما از یک اصل آفریده شده ایم و سرشت ما یکی است ، از طینت ما مقداری زائد آمد و خداوند شیعیان ما را از آن خلق فرمود ، روز قیامت مردم را به نام مادرانشان خطاب خواهند کرد جز شیعیان ما که آنان را به نام پدرانشان فریاد میزنند. روایت کرده اند که جابر بن عبدالله انصاری در کوچه های مدینه گردش میکرد و میگفت : علی بهترین آدمیان است و هرکس مخالف این باشد وی کافر است ، ای گروه انصار فرزندان خود را به دوستی علی بن ابیطالب (ع) آزمایش کنید ، هر کدام امتناع کردند درباره مادرش تحقیق کنید. اعلام الوری با علام الهدی صفحه 236
مظفر بن محمد بلخى (بسند خود) براى من حدیث کرد از امام صادق از پدرش علیهما السّلام از جابر بن عبد اللَّه انصارى که گفت: شنیدم از رسول خدا (ص) که به على بن ابى طالب علیه السّلام میفرمود:آیا تو را خوشنود و شادمان نکنم؟ آیا عطایت نکنم؟ آیا مژده به تو ندهم؟ عرضکرد: چرا اى رسول خدا! مژده ام ده! فرمود: همانا من و تو از یک طینت آفریده شدیم، پس مقدارى از آن طینت زیاد آمد و خداى تعالى از آن زیادى شیعیان ما را آفرید، و چون روز رستاخیز شود مردمان را بنام مادرانشان بخوانند، جز شیعیان ما که آنها را به نام پدرانشان بخوانند و این بخاطر (حلال زادگى و) پاکى و پاکیزگى زاد و بوم آنها است.
و نیز مظفر بن محمد بلخى (بسند دیگر) برایم حدیث کرد از ابن عباس که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: چون روز رستاخیز شود همه مردمان را بنام مادرانشان بخوانند، جز شیعیان ما که به خاطرپاکیزگى ولادت آنها به نام پدرانشان خوانده شوند.
توضیح- مقصود از مردمان در این دو حدیث، به قرینه حدیث هاى دیگرى که در این باره رسیده و از جمله آنها حدیث سوم همین فصل است، آنهائى هستند که عداوت و دشمنى على علیه السّلام را در دل دارند نه همه مردم، زیرا مطابق روایاتى که فرمودهاند: «ان لکل قوم نکاحا» (براى هر امت و هر ملتى ازدواجى است) و در حدیثى که در کافى است باین لفظ است: «ان لکل امة نکاحا تحتجزون به من الزنا» (براى هر امتى ازدواجى است که بوسیله آن از زنا جلوگیرى کنند) مطابق این روایات ازدواج، و زناشوئى هر ملتى به هر مذهبى که باشند چنانچه بر میزان قانون آنان باشد صحیح است و از نظر اسلام حلال زاده هستند، پس به اصطلاح عموم این دو حدیث، با آن روایات تخصیص میخورد، و مقصود دشمنان آن حضرت خواهند بود.
جعفر بن محمد قمى (بسند خود) از جابر بن عبد اللَّه انصارى برایم حدیث کرد که گفت: من با گروهى از قبیله انصار به حضور رسول خدا (ص) شرفیاب بودیم، پس آن حضرت (ص) به ما فرمود: اى گروه انصار فرزندان خود را به دوستى على بن ابى طالب آزمایش کنید، پس هر کدام على را دوست داشت بدانید که فرزند شما است (و حلال زاده است) و هر کدام که او را دشمن داشت بدانید او از زنا است. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 37 الی 38
علی بن ابیطالب (ع) در شهر بصره در بالای منبر میفرمود : منم صدیق اکبر ، ایمان آوردم پیش از آنکه ابوبکر ایمان آورد ، و اسلام آوردم پیش از آنکه او اسلام آورد. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 26
رسولخدا (ص) فرمودند : علی بن ابیطالب (ع) دانشمندترین امت من است ، و در آنچه پس از من اختلاف کنند داناتر از همه آنها در داوری کردن است. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 28
رسول خدا (ص) فرمودند : من شهر علم و دانشم ، و علی دَرِ آن شهر است ، پس هرکس علم و دانش خواهد باید آنرا از علی (ع) فرا گیرد. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 29
عبدالله بن مسعود گفت : رسولخدا (ص) علی (ع) را فرا خواند ، و با او خلوت کرد ، همینکه از نزد آنحضرت بیرون آمد ، از او پرسیدیم : ( چه به تو آموخت ؟ و ) چه عهدی با تو کرد ؟ مولا علی (ع) فرمودند : هزار باب از دانش و علم به من آموخت ، که از هر دری از آن هزار باب بر من گشوده شد
ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 29
محمد بن عمر جعابی ( به سند خود ) برای من حدیث کرد از زر بن حبیش که گفت : علی (ع) را دیدم که بالای منبر میفرمود : سوگند به آنکه دانه را ( در دل زمین ) شکافت و انسانرا آفرید این عهدی است که پیغمبر (ص) با من فرموده : ( که به من گفت : ای علی ) دوست ندارد تو را جز مومن و دشمنت ندارد جز منافق.
محمد بن عمران مرزبانی ( به سند خود ) از جابر بن یزید از امام باقر (ع) برای من حدیث کرد که آنحضرت (ع) فرمود : از ام سلمه همسر پیغمبر (ص) راجع به علی بن ابیطالب (ع) پرسیدند ؟ ام سلمه گفت : شنیدم از رسولخدا (ص) که میفرمود : همانا علی و شیعیانش رستگاران هستند. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 36
رسول خدا (ص) به ام سلمه ( رضی الله عنها ) (همسرش) فرمود : ( آنچه می گویم ) بشنو و بر آن گواه باش : این علی امیرمومنان و آقای اوصیاء است. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 39
رسول خدا (ص) فرمود : ولایت و دوستی علی بن ابیطالب (ع) ولایت خداست و محبت او عبادت خداست و متابعت او فریضه خدا است و دوستان او دوستان خداوند هستند و دشمنان او دشمنان خدا هستند و جنگ با او ، جنگ با خدا است و صلح او صلح خداست. کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار صفحه 32
حضرت صادق (ع) از پدرش از پدران او (ع) که فرمود : جبرئیل از جانب پروردگار به رسول الله (ص) فرمود : یا محمد بدرستیکه خدای تعالی میخواند تو را سلام و میگوید تو را که بشارت ده برادر خود علی را به آنکه من عذاب نمی کنم هرکس را که دوستی میکند با علی و رحم نمی کنم هرکسی را که دشمنی میکند با وی. کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار صفحه 32
امام اول ، ابوالحسن ، امیرالمومنین ، علی بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه - آنحضرت در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل در شهر مکه در بیت الله الحرام متولد شد ، مادر آنحضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف است ، علی (ع) و برادرانش نخستین کسی بودند که از طرف پدر و مادر هاشمی به دنیا آمدند و در خانه خداوند پیش از او کسی متولد نشده بود و این خود فضیلتی است که خداوند به جهت بزرگواری و اعلاء رتبه و اظهار ارجمندی علی (ع) به وی اختصاص داد.
مُیَسَر نگَردد به کس این سعادت به کعبه ولادت به مسجد شهادت
از ابن مارد روایت شده که از حضرت صادق (ع) پرسید چه ثوابی است برای کسی که جدت امیرالمومنین (ع) را زیارت کند ، فرمود ای ابن مارد هرکه زیارت کند جدم را و عارف به حق او باشد ، خداوند در ازای هر قدمی که بردارد ثواب یک حج مقبول و یک عمره مبروره برای او بنویسد ، به خدا قسم ای ابن مارد ، خداوند طعمه آتش نمی کند قدمی را که در زیارت امیرالمومنین (ع) سواره یا پیاده غبار آلود گردد ، ای ابن مارد این حدیث را با آب طلا بنویس. انوار البهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 71
رسول خدا (ص) از جبرئیل از میکائیل از اسرافیل از لوح از قلم از خداوند عالمیان که فرمود : ولایت علی بن ابیطالب (ع) حصن و قلعه من است ، هرکه داخل آن قلعه شود از عذاب من ایمن است. عین الحیوة صفحه 106
در کتب شیعه و سنی از رسول خدا (ص) نقل شده که اگر مردمان بر ولایت علی (ع) جمع می شدند خدا جهنم را خلق نمی فرمود.
عین الحیوة صفحه 107
انس گوید که حضرت رسول (ص) فرمود : خداوند عالم در روز قیامت جمعی را مبعوث خواهد گردانید که روی های ایشان از نور باشد و بر کرسیهای نور خواهند نشست و لباس از نور خواهند پوشید و در سایه عرش الهی خواهند بود مانند پیغمبران و پیغمبر نیستند به منزله شهدا و همگی شهید نخواهند بود ، بعد دست بر سر حضرت امیرالمومنین (ع) گذاشت و فرمود این مرد و شیعیانش چنین خواهند بود. عین الحیوة صفحه 107
شیخ طوسی به اسانید معتبره از حضرت امام رضا (ع) از آباء اطهارش صلوات الله علیهم روایت کرده است که حضرت رسول (ص) به حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : چون روز قیامت خدا از حساب خلایق فارغ شود کلیدهای بهشت و دوزخ را به من تسلیم نماید و من به تو تسلیم کنم و گویم هر که را خواهی به جهنم فرست و هرکه را خواهی به بهشت داخل کن.
عین الحیوة صفحه 107
ابن بابویه به سند معتبر از معصوم (ع) روایت کرده است که چون قیامت برپا شود منبری بگذراند که جمیع خلایق ببینند و حضرت امیرالمومنین (ع) بر آن منبر برآید ملکی بر دست راست او بایستد و ملکی بر دست چپ او ملک دست راست ندا کند ای گروه خلایق این علی بن ابیطالب (ع) است هرکه را میخواهد داخل بهشت میکند ، ملک دست چپ ندا کند ای گروه خلایق این علی بن ابیطالب (ع) هرکه را میخواهد داخل جهنم میکند.
عین الحیوة صفحه 107
حضرت رسول (ص) به حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : چون قیامت شود بیایی تو بر اسبی از نور سوار و بر سرت تاجی از نور باشد که روشنی او چشم ها را خیره کند ، پس ندا از جانب رب العزة برسد ، کجاست خلیفه محمد رسول الله (ص) تو گویی اینک منم ، پس ندا ترا که یاعلی دوستان خود را داخل بهشت و دشمنان خود را داخل جهنم کن ، تویی قسمت کننده بهشت و دوزخ. عین الحیوة صفحه 107
امام صادق (ع) فرمودند : چون بنده را در مقام حساب نزد خداوند عالمیان میدارند اول چیزی که از او سوال میکنند از نماز و زکات و روزه و حج و ولایت ما اهل بیت است پس اگر اقرار به ولایت داشته و بر آن حال مرده باشد نماز و روزه و زکات و حجش را قبول میکنند و اگر اقرار به ولایت ما نداشته هیچ عملی را از اعمال او قبول نمی کنند. عین الحیوة صفحه 109
جبرئیل بر حضرت رسول (ص) نازل شد و گفت خداوند عالم سلامت می رساند و میفرماید من آسمانهای هفت گانه و زمینهای هفتگانه را و آنچه بر روی آنهاست خلق کرده ام و هیچ محلی بهتر از رکن و مقام ابراهیم خلق نکرده ام ، اگر بنده ای مرا در آنجا بخواند از آن روزی که آسمانها و زمین ها را خلق کرده ام تا انقراض عالم و اقرار به ولایت علی (ع) نداشته باشد او را سرنگون در جهنم اندازد. عین الحیوة صفحه 109
کلینی از ابوبصیر روایت کرده است که روزی به خدمت حضرت صادق (ع) رفتم فرمود : رسول خدا (ص) به حضرت امیرالمومنین (ع) هزار باب از علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب گشوده میشد.
عین الحیوة صفحه 112
صفار به سند معتبر از حارث اعور روایت کرده است که روزی با حضرت امیرالمومنین (ع) به منزلی رسیدیم که آنرا عاقول می گویند در آنجا به درخت خشکی رسیدیم که پوستهایش ریخته بود و ساقش مانده بود حضرت دست بر آن زد و فرمود بر گرد به اذن الهی در حال شاخهایش روئیده میوه داد و میوه اش امرود بود چون صبح آمدیم باز سبز بود و میوه داشت.
عین الحیوة صفحه 119
از طریق شیعه و سنی متواتر است که حضرت رسول (ص) به حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : من شهرستان علمم و تو در آن شهرستانی و داخل نمی توان شد مگر از درش. عین الحیوة صفحه 133
از امام حسن عسکری (ع) روایت شده که از حضرت محمد (ص) پرسیدند علی بن ابیطالب (ع) افضل است یا ملائکه حضرت فرمود ملائکه شرف نیافتند مگر به محبت محمد و علی و قبول ولایت ایشان و هرکس از محبان علی که دل خود را از غش و غل و کینه و حسد و گناهان پاک کند او افضل است از ملائکه. عین الحیوة صفحه 139
رسول خدا (ص) فرمود : من و علی از یک نور آفریده شده ایم. خصال شیخ صدوق جلد 1 صفحه 35
رسول خدا (ص) فرمودند : پروردگارم مرا به معراج برد و درباره علی (ع) سه جمله وحی فرمود : همانا علی (ع) پیشوای پرهیزکاران و سرور مومنان و سالار مردان شریف و رو سفیدان است. خصال شیخ صدوق جلد 1 صفحه 130
ابن عباس گوید : علی (ع) را هیجده مایه بزرگی بود که اگر جز یکی از آنها را نداشت نجات می یافت در حالیکه ( بجای یکی ) هیجده مایه ناز و سروری داشت که در هیچ یک از این امت نبود. خصال شیخ صدوق جلد 2 صفحه 605
علی (ع) فرمود : مرا از رسول خدا (ص) ده چیز است که به هیچ کس پیش از من و نه بعد از من به آنها داده نشده است. رسول الله (ص) به من فرموده : یا علی برادر من در دنیا و آخرت تویی و تو در روز قیامت از همه به من نزدیکتری ، خانه من و تو در بهشت مانند خانه دو برادر روبروی هم است تویی وصی تویی ولی تویی وزیر دشمن تو دشمن من و دشمن من دشمن خدا است ، دوست تو دوست من و دوست من دوست خداست. خصال شیخ صدوق جلد 2 صفحه 500
علی (ع) فرمودند : منم بنده خدا و برادر رسول خدا (ص) و منم بزرگترین تصدیق کننده پیغمبر هیچکس پس از من چنین سخن نگوید جز آنکه دروغ باشد من هفت سال پیش از مردم نماز خواندم. خصال شیخ صدوق جلد 2 صفحه 465
ابن عباس گوید : علی (ع) را چهار منقبت بود که پیش از او هیچ عربی را نبود ، اولین فردی است که با رسول خدا نماز خواند و در همه جنگهای رسول خدا پرچمدار بود و در روز جنگ احد همه فرار کردند و او پایداری کرد و متصدی غسل و دفن رسول خدا گردید. خصال شیخ صدوق جلد 1 صفحه 231
علی بن ابیطالب (ع) فرمود : پیغمبر ضمن وصیتی به من فرمود : یا علی براستی که من نام تو را در چهار مورد با نام خودم دیدم و به دیدن آن آرامش خاطر یافتم ، هنگامیکه به معراج آسمان می رفتم چون به بیت المقدس رسیدم بر سنگ آن نوشته یافتم لااله الالله محمد رسول الله او را با وزیرش تایید نمودم و با وزیرش یاری کردم از جبرئیل پرسیدم وزیر من کیست ؟ گفت : علی بن ابیطالب و چون به سدرة المنتهی رسیدم بر آن نوشته دیدم همانا منم خداوندی که معبودی به جز من یکتا نیست محمد از میان همه خلق برگزیده من است که او را با وزیرش تایید و یاری نمودم جبرئیل را گفتم : وزیر من کیست ؟ گفت علی بن ابیطالب ، چون از سدرة گذشتم و به عرش پروردگار جهانیان جل جلاله رسیدم دیدم بر پایه هاش عرش نوشته است منم خداوند و به جز تنها خودم معبودی نیست محمد دوست من است او را با وزیرش تایید و یاری نمودم چون سر برداشتم دیدم بر طاق عرش نوشته شده منم الله و جز من معبودی یکتا نیست محمد بنده من است و فرستاده من است که او را با وزیرش تایید و یاری نمودم. خصال شیخ صدوق جلد 1 صفحه 227
رسول خدا (ص) فرمود : صدیقان سه کس اند : علی بن ابیطالب و حبیب نجار و مومن آل فرعون. شرح : حبیب نجار همان کسی است که خداوند درباره اش فرموده است (( وجاء رجل من اقصی المدینة یسعی و مومن آل فرعون حزقیل است )) . خصال شیخ صدوق جلد 1 صفحه 202
امیرالمومنین (ع) فرمود : چون هنگام وفات رسول خدا (ص) فرا رسید ، مرا خواست و چون به خدمتش رسیدم به من فرمود : یا علی تو جانشین منی و نماینده منی بر خاندانم و امتم در زندگی من و پس از مرگ من دوست تو دوست من است و دوست من دوست خدا است و دشمن تو دشمن من است ، و دشمن من دشمن خدا است ، یا علی کسی که پس از مرگ من ولایت تو را انکار کند مانند کسی است که در زنده بودن من پیغمبری مرا انکار نماید زیرا تو از من هستی و من از تو سپس مرا به خودش نزدیک کرد و هزار باب از دانش را با من به راز گفت که هر بابی هزار باب می گشود.
خصال شیخ صدوق جلد 2 صفحه 796
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : أ لا أدُلُّکُم على ما إن تَسالَمتُم علَیهِ لَم تَهلِکوا ؟! إنّ وَلِیَّکُم اللّه ُ ، و إنّ إمامَکُم علیُّ ابنُ أبی طالبٍ ، فناصِحوهُ و صَدِّقوهُ ، فإنّ جَبرئیلَ أخبَرَنی بذلکَ . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : آیا شما را به چیزى ره ننمایم که هر گاه بر آن توافق کنید، به هلاکت در نمى افتید؟! همانا ولىّ شما خداوند و امامتان على بن ابى طالب است. پس، خیرخواه و مخلص او باشید و تصدیقش کنید. که این را جبرئیل به من خبر داد.
شرح نهج البلاغة : ۳ / ۹۸ ، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 276
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ( ـ لأنسٍ لمّا کانَ جالسا عندَهُ فأقبلَ علیٌّ علیه السلام ) : یا أنسُ ، أنا و هذا حُجّةُ اللّه ِ على خَلقِهِ .پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ( ـ به اَنَس هنگامى که خدمت پیامبر نشسته بود و على (علیه السلام ) وارد شد ، فرمود : اى انس! من و این [على ]حجّت خدا بر خلق او هستیم. تاریخ دمشق : ۴۲ / ۳۰۸ / ۸۸۵۳ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 277
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : أتانی جَبرئیلُ فقالَ : یا محمّدُ ، إنّ ربَّکَ (یُقْرِئکَ السّلامَ و) یقولُ لکَ : إنّ علیَّ بنَ أبی طالبٍ وصیُّکَ و خلیفتُکَ على أهلِکَ و اُمّتِکَ . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :جبرئیل نزد من آمد و گفت: اى محمّد! پروردگارت [ درودت مى فرستد و ]مى گوید : همانا على بن ابى طالب وصى و جانشین تو در میان خاندان و امّت توست. الأمالی للمفید : ۱۶۸ / ۳ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 277
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : ( ـ مُشیرا إلى علیٍّ علیه السلام ـ ) : إنّ هذا أخی و وصیّی و خلیفتی فیکُم ، فاسْمَعوا لَه و أطِیعُوا .پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ( ـ با اشاره به على علیه السلام فرمود ) این برادر و وصى و جانشین من در میان شماست. گوش به فرمانش باشید و اطاعتش کنید.
کنز العمّال : ۳۶۴۱۹ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 278
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : إنّ لکلِّ نبیٍّ وصیّا و وارِثا ، و إنّ علیّا وصیّی و وارِثی . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :هر پیامبرى، وصىّ و وارثى دارد و على ، وصىّ و وارث من است. تاریخ دمشق : ۴۲ / ۳۹۲ / ۹۰۰۵ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 278
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : علیٌّ إمامُ البَرَرةِ ، و قاتِلُ الفَجَرةِ ، منصورٌ مَن نَصرَهُ ، مَخذولٌ مَن خَذلَهُ . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : على پیشواى نیکوکاران است و کُشنده بدکاران، هر که او را یارى کند ، یارى مى شود و هر که از یارى او دست شوید، بى یار مى ماند. کنز العمّال : ۳۲۹۰۹ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 279
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : ( ـ لعلیٍّ علیه السلام ـ ) : مَرْحَبا بسیّدِ المسلمینَ و إمامِ المُتّقینَ . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ( ـ درباره على علیه السلام فرمود ـ ) آفرین و مرحبا به سرور مسلمانان و پیشواى پرهیزگاران.
کنز العمّال : ۳۳۰۰۹ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 280
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : اُوحِیَ إلیَّ فی علیٍّ بثلاث خصال : أنَّهُ سَیّدُ المسلِمینَ ، و إمامُ المُتّقِینَ ، و قائدُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ .پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : درباره على سه ویژگى به من وحى شده که او سرور مسلمانان ، پیشواى پرهیزگاران و رهبر رو سپیدان است. تاریخ دمشق : ۴۲ / ۳۰۳ / ۸۸۳۵ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 280
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : إنّ علیّا منّی و أنا مِنهُ ، و هُو ولیُّ کلِّ مؤمنٍ . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : على از من است و من از او. او ولىّ هر مؤمنى است.
کنز العمّال : ۳۲۹۳۸ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 280
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : مَن کنتُ مَولاهُ فعلیٌّ مَولاهُ . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر که من مولاى اویم، پس على مولاى اوست. تاریخ دمشق : ۴۲/۱۸۸/۸۶۳۷ ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 280
تاریخ دمشق عن عِمرانِ بنِ حُصَینٍ : بَعَثَ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله سَرِیَّةً و أمّرَ علیهِم علیَّ بنَ أبی طالبٍ ، فأحْدَثَ شیئا فی سَفرِهِ ... و کُنّا إذا قَدِمْنا مِن سَفَرٍِ بَدأْنا برسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله فسَلّمْنا علیهِ ... فقامَ رجُلٌ مِنهم فقالَ : یا رسولَ اللّه ِ ، إنّ علیّا فَعلَ کذا و کذا ! فأعرَضَ عنهُ ، ثُمّ قام الثّانی فقالَ : [مثلَ ما قالَ الأوّلُ ،إلى أن قامَ الرّابعُ و قالَ مَقالةَ الأوّلِ] ... فأقبَلَ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله علَى الرّابعِ ـ و قد تَغَیّرَ وجهُهُ ـ فقالَ: دَعُوا علیّا، دَعُوا علیّا ، دَعُوا علیّا ! إنّ علیّا منّی و أنا مِنهُ ، و هُو ولیُّ کلِّ مؤمنٍ بَعدی . تاریخ دمشق ( ـ به نقل از عمران بن حصین ـ ) : پیامبر خدا صلى الله علیه و آله سپاهى را به فرماندهى على بن ابى طالب گسیل داشت. او در این سفر، کارى [بر خلاف میل ما ]کرد ... . رسم بر این بود که ما هرگاه از سفر برمى گشتیم، ابتدا، براى عرض سلام، خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى رسیدیم ... . [ این بار، در حضور پیامبر صلى الله علیه و آله ]مردى از میان جمع برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا! على چنین و چنان کرد. پیامبر از او روى گرداند. مرد دیگرى برخاست و همان را گفت که فرد اول گفته بود. تا آن که چهارم برخاست و سخن همان نفر اول را تکرار کرد. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در حالى که چهره اش دگرگون شده بود روى به او کرده فرمود: دست از سر على بردارید، دست از سر على بردارید، دست از سر على بردارید! على از من است و من از اویم. او پس از من، ولىّ هر مؤمنى است. تاریخ دمشق : ۴۲/۱۹۷/۸۶۶۳ ، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 281
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : أنا أوَّلُ مَن أسلَمَ . امام على علیه السلام : من نخستین کسى هستم که اسلام آوردم. تاریخ دمشق : ۴۲ / ۳۱ ، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 283
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : أنا أوَّلُ مَن صَلّى مَع النّبیِّ صلى الله علیه و آله . امام على علیه السلام : من نخستین کسى هستم که با پیامبر صلى الله علیه و آله نماز گزارد. تاریخ دمشق : ۴۲ / ۳۱ ،میزان الحکمة جلد 1 صفحه 283
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : و اللّه ِ، ما نَزلَتْ آیةٌ إلاّ و قَد علِمْتُ فِیمَ نَزَلت ، و أینَ نَزلَتْ ، و على مَن نَزلَتْ . إنّ ربّی وَهبَ لی قَلبا عَقولاً، و لسانا طَلْقا سَؤولاً . امام على علیه السلام : به خدا قسم، هیچ آیه اى نازل نشد مگر آن که من دانستم درباره چه چیز و در کجا و درباره چه کسى نازل شده است. پروردگارم به من دلى خردمند و زبانى گشاده و پرسشگر بخشید. کنز العمّال : ۳۶۴۰۴ ، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 284
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : ما نَزلَتْ علیهِ [علَى النّبیِّ صلى الله علیه و آله ]آیةٌ فی لیلٍ و لا نهارٍ و لا سماءٍ و لا أرضٍ و لا دُنیا و لا آخِرَةٍ ... إلاّ أقرَأَنِیها و أمْلاها علَیَّ ، فکَتَبْتُها بیدِی ، و علَّمَنی تأویلَها و تفسیرَها ، و ناسِخَها و مَنسوخَها ، و مُحکَمَها و مُتَشابِهَها ، و خاصَّها و عامَّها ، و أینَ نَزلَتْ ، و فیمَ نَزلَتْ إلى یومِ القیامةِ . امام على علیه السلام : هیچ آیه اى، نه در شب و نه در روز، نه در آسمان و نه زمین ، نه درباره دنیا و نه درباره آخرت ... بر آن حضرت (پیامبر صلى الله علیه و آله ) نازل نشد، مگر این که آن را براى من خواند و به من املا کرد و من آن را به دست خود نوشتم و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام آن [آیه] را و این که در کجا و درباره چه چیز تا روز قیامت نازل شده، همه را به من آموخت. تحف العقول : ۱۹۶ ، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 284
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : ( ـ فی خُطبتِه لمّا بُویِعَ بالخلافةِ ـ ) : یا معشرَ النّاسِ، سَلُونی قبلَ أن تَفْقِدونی ، سَلُونی فإنّ عندی عِلمَ الأوَّلینَ و الآخِرِینَ. أمَا و اللّه ِ لو ثُنِیَ لی الوِسادُ لَحَکَمْتُ بینَ أهلِ التّوارةِ بتَوراتِهم ... ـ ثُمّ قالَ : ـ سَلُونی قبلَ أن تَفْقِدونی ، فوالّذی فَلَقَ الحَبّةَ و بَرأَ النَّسَمَةَ لو سَألتُمونی عن آیةٍ آیةٍ لأخبَرتُکُم بوقتِ نُزولِها و فی مَن نَزلَتْ . امام على علیه السلام ( ـ در خطبه اى، پس از آن که مردم با او به عنوان خلیفه بیعت کردند ) فرمود : اى مردم! پیش از آن که مرا از دست دهید از من بپرسید . از من سؤال کنید ؛ زیرا دانش اولین و آخرین نزد من است. سوگند به خدا که اگر بر مسند داورى تکیه زنم میان پیروان تورات بر اساس تورات آنان داورى مى کنم و ... [آن گاه فرمود :] از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست دهید. سوگند به آن که دانه را شکافت و انسان را آفرید اگر از آیه آیه قرآن بپرسید به شما خواهم گفت که چه وقت و درباره چه کسى نازل شده است. الإرشاد : ۱ / ۳۵ ، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 284
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : اندَمَجْتُ على مَکْنونِ عِلمٍ لو بُحْتُ بهِ لاضْطَرَبْتُمُ اضْطِرابَ الأرشِیَةِ فِی الطَّوِیِّ البعیدةِ . امام على علیه السلام : دانشى در سینه نهان دارم که اگر آن را آشکار سازم همچون ریسمانهاى دلوِ آویخته در چاهى عمیق به لرزه درمى آیید. نهج البلاغة : الخطبة ۵ ، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 285
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : و إنّ هاهُنا لَعِلما جَمّا ـ و أشارَ إلى صدرِه ـ و لکنّ طُلاّبَهُ یَسیرٌ ، و عن قلیلٍ یَنْدَمونَ لو فَقَدونی . امام على علیه السلام ( ـ با اشاره به سینه خود ـ ) فرمود : در این جا دانش بسیارى است اما خواستاران آن اندکند و زودا که پشیمان شوند آن گاه که مرا نیابند. عیون أخبار الرضا : ۱ / ۲۰۵ / ۱، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 285
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : إنّ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله علّمَنی ألفَ بابٍ مِن الحلالِ و الحرامِ ، و مِمّا کانَ و مِمّا یکونُ إلى یومِ القیامةِ ، کلُّ بابٍ مِنها یَفتَحُ ألفَ بابٍ ، فذلکَ ألفُ ألفِ بابٍ ، حتّى علِمتُ عِلمَ المَنایا و البَلایا و فَصلَ الخِطابِ . امام على علیه السلام : پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هزار باب از حلال و حرام و از آنچه بوده و تا قیامت خواهد بود به من آموخت، که از هر باب آن هزار باب گشوده مى شود، که هزار هزار باب خواهد شد، چندان که دانش مرگ و میرها و بلایا و فصل الخطاب (فصل الخطاب: کلام فصیح که حق و باطل را جدا سازد و در قضاوت، دعوا را خاتمه دهد. فصل الخطاب معانى دیگرى نیز دارد) را فرا گرفتم. الخصال : ۶۴۶ / ۳۰ ،
میزان الحکمة جلد 1 صفحه 285
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : ما زِلْتُ مُذ قُبِضَ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله مظلوما . امام على علیه السلام : از همان زمان که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رحلت کرد همواره مظلوم بوده ام. خصائص الأئمّة علیهم السلام : ۹۹ ، میزان الحکمة جلد 1 صفحه 286